Angel of Death

خوب که فکر میکنم میبینم همه چیز عین همه فقط منم که با احساسی که بهشون دارم تغییرشون میدم منم که با دوتا کلمه حرف اونا رو برای خودم میسازم . چشمام رو باز میکنم و میبینم از همه چیز و همه کس چندتا دارم چرا؟؟؟؟

یعنی اینقدر تاثیر داره ادم جلوی احساساتش رو بگیره ، به خودم که بیام ببینم همه شدن عین هم ؟؟ چطوری ساختمشون برای خودم که الان سخت مشغول خراب کردنم ولی این دفعه خراب کردن اونا نه خراب کردن خودم 

جدید شدن خودم 

برمیگردم به سال های قبل که بیست و چهارساعت حاضر بودم کتاب بخونم منی که کتابام شده بود شخصیتا زندگیم جالب بود روانشناسه خیلی رک بهم گفت دیوونه 

بعضی وقتا به خودم میگم مگه اون جای من زندگی کرده ؟؟ چقدر از حرفایی که میزنه میتونه راست باشه 

جدیدا به عبارت (نو که امد به بازار کهنه شود دل ازار ) اعتقاد پیدا کردم همه چیز اولش قشنگه شاید چون اولش اونقدر داغیم که نمیفهمیم مثل بقیه اس 

الان فقط و فقط به شش تا چیز فکر میکنم 

خودم 

مامانم 

خودش 

زندگی روز مره ام

گذشته 

دوست داشتنم 

شاید اگه اینا نبود دست به هر کار احمقانه ای میزدم ولی میدونم تا اینا هست منم هستم . کاش میشد برای یه روزم که شده اروم بود ، چشماتو با درد نبندی روی همه چیز به قلبت نگی بخواب عقلت رو موقع فکر کردن خاموش نکنی 

الان تنها چیزی که میفهمم تکراره 

تکرار ادما 

تکرار زندگی 

تکرار اشتباه 

تکرار دوست داشتن 

تکرار فکر کردن 

شاید اگه از اون شش تا هم ناامید شدم تونستم به دوست داشتنم پناه ببرم ، من فقط میخوام اروم باشم ولی بدون کسی تنهااا

.

.

.

.

.

.

.

.

گدا نیستم که صدقه سری کسی بالا سرم باشه گدا محتاجه به پول من محتاجم به دوست داشتنت اگه گدا بودم حتمااا قلبت رو احساست رو دوست داشتنت رو گدایی میکردم 

متاستفم که گدا نیستم و برای گدایی نکردنم پا میزارم رو همه چیز 

 

 

 

 

 

 

سکوتــــــــــــــــــــــــــــــــــ.... 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی