یه ثانیه تا نبودنش تا نمردنم تا داغمون نشدنم
یک ثانیه ای که قلب نزد عقل هنگ کرد
پاهایی که حرکت نکرد
چشمام رو میبندم و به یه ثانیه بعدش فکر میکنم جیغش و صدای لاستیکایی که روی خیابون کشیده شده بود
صدای زنگ تلفنی که قطع نمیشد
همهمه ای که به وجود امد
آژیر آمبولانسی که صداش توی خیابون پیچیده بود
چرا زنگ تلفن قطع نمیشد؟؟؟
خونی که روی خیابون ریخته بود و چشمایی که شاید دیگه باز نمیشد
جیغ و جیغ و جیغ بودنایی که شاید هیچ وقت به نبودنش فکر نکردم توی یه ثانیه میتونست نبودن باشه
از شک بیرون امدم و افتادم روی زمین مشتایی که پی در پی میرفت توی دیوار
:خدایا شرمنده این یکی مال من
دست نزار رو این
اشکام ریخت روی گونه ام و به دیوار مشت میزدم و میگفتم مال منه
ماله منه
ماله منه